عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

عسل بانو

بي خوابي ديروز من

1390/10/28 9:09
نویسنده : مامان
677 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز من 8:30 صبح پاشدم  و مامان هم اين دفعه از زود پاشدن من خوشحال شد چون مهمون داشت و خواب مونده بود تعجب خلاصه پاشديم و مامان کاراش و کرد و من هم کارهاي خودم رو ميکردم بازي و از درو ديوار بالا رفتن رو ميگم نیشخند  خلاصه مهمون هاي مامان ظهر اومدن و به من هم خيلي خوش گذشت بغل و حسابي هيجان زده بودم و برا همين عصر هرکاري مامان کرد من نخوابيدم زبان شب هم بابا اومد و مامان ميگفت: آخه من موندم اين دختر چرا نميخوابه سوال!!!! آخه از صبح تا الان بيداره! ولي خوب من کلي انرژي دارم و تازه داشتم با انرژي بازي هامو ميکردمشب موقع خواب مامان هرکاري بلد بود کرد تا من بخوابم ولي موفق نشد !  مثلا من رو روپاش انداخت نشد، راه برد نشد، همه خونه رو تاريک تاريک کرد ولي من شاد و شنگول داشتم بازي ميکردم ولي اينم بگما خواب زده بود به سرم چشمک و گاهي هم گريه ميکردم ولي خوب چي کار کنم خوابم نميبرد. بعد مامان چراغ ها رو خاموش کرد و من رو به زور خوابوند و من شروع به گريه کردم اينحا بابا بود که وارد عمل شدو اومد کنار من خوابيد و با صداي بلند شروع کرد به بوق زدن !!!! ( اين از اصوات معروف بابا هستنیشخند) بعد من يهو آروم شدم و گوش کردم سوال بعد دوباره بابا بوق زد و من هم ميکفتم آآآ و همينطور تکرار کرديم و صداي من آروم تر ميشد تا اينکه من آروم آروم خوابم برد  

مامان هم گفت آفرين بابا موفق شدي  و بابا هم گفت: آره کاش زودتر بوق ميزدم خنده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان زهره
28 دی 90 9:42
بابا چه جوری بوق زد؟ به بابای محمد سپهر هم یاد بدید؟!


حتما .در خدمتيم
مریم مامان عسل کوچولو
28 دی 90 12:09
سلام عسلی خوشگل من. خاله مریم قربون اون شیطونیات بره! پس مامانو اذیت میکنی ها؟ امان از دست این فسقلی ها که ساعت خواب منظم ندارن.


سلام خاله خوب و مهربونم. مرسي به ما سرم زدين. اذيت که نه، بازي ميکنم!!! بوس واسه عسل کوچولو ناز دوست کوچولوي خوبم
مریم مامان عسل
28 دی 90 12:12
راستی کلی به این بوق زدن بابایی خندیدم! بابای عسل منم یک شعری هست هروقت برای عسل میخونه آروم میشه! میبینی این دخترا چقدر بابایی هستن؟!
مرسی که به ما سر میزنین دوست جونم


آره واللا. ديگه بايد هرچي بلديم واسه خوابوندنشون رو کنيم بلکه يه کم بخوابن. خواهش ميکنم دوست خوبم و ببوس عسل نازنين رو
مامان شراره
28 دی 90 12:50
ای جانم عسل شیرین وشیطون
اخه خاله چرا عسل خانومها اینقدر کم خواب هستن؟بیایین با عسل من به ماماناتون قول بدین که دخترای خوبی باشید وبخوابید


ممنون ايشالا خدا کنه خوب بخوابن

خاله هانيه
28 دی 90 16:06
آخي خيلي جالب بود.

عسلي خب بخواب ديگه دخمل خوب.




خوابوندن اين عسل هم مراسمي شده واسه خودش ها!!!
مامان مبینا
28 دی 90 20:21
آفرین به بابای عسل جون،عسل خوشگل به بابایی بگو به ما هم بوق زدن یاد بده


چشم حتما. شما هم مشکل نخوابيدن دارين؟!!! از دست ما فسقليا
مامان ریحانا
29 دی 90 10:39
آفرین به بابایی که تونست بخوابونه تورو


خاله ی امیرعلی
29 دی 90 22:45
ای جوووووووووونم که بعضی وقتا این بی خوابیای شبانه کفر ادمو درمیاره
ولی عجب ترفند جالبی افرین به بابایی
به بابای امیرعلی میگم تا اونم اجراش کنه خدارو چی دیدی شاید رو امیرعلی هم جواب داد


ايشالا جواب بده
البته واسه اين فسقليا هر دفعه بايد يه کلک جديد سوار کرد
فاطمه
1 بهمن 90 19:41
چه جالب بوق بوق


D
تینا
2 بهمن 90 14:46
مامان عسل آنیتای منم خیلی خوابش کمه منم یه خورده از نخوابیدنش شاکی میشم اما میگن ارثیه ! آنیتا که کم خوابیش به باباش رفته
کم خوابیدنشون مهم نیست سالم بودنشونه که مهمه
بووووووووس واسه عسل و مامان خوبش


سلام دوست عزيزم. آره منم فکر ميکنم ارثي باشه خداروشکر که سالمن ايشالا هميشه بچه ها کنار مامان و بابا هاشون سالم و شاد باشن بوس براي آنيتا جون ناز و مامان خوشگلش
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل بانو می باشد