عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

عسل بانو

یه روز گردش

1390/8/4 11:52
نویسنده : مامان
872 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز یکشنبه ٢٤مهر با مامان و خاله و دخترخاله مامان رفتیم نمایشگاه صنایع دستی و میراث فرهنگی ایران هورا البته هفته پیش هم رفته بودیم ولی هنوز خوب راه نیفتاده بود ابرو غرفه های زیادی داشت از شهرای مختلف مثل اردبیل و ارومیه ویزد و .... مژه که صنایع دستی و سوغات همون شهرو توش میفروختن لبخند خوشمزه ترینش هم نون فتیر ارومیه بود که البته مامان و بقیه به جای من هم میل کردن چشمک یه عالمه هم شیرینی و نقل و باقلوا و ...  و نون های محلی  بود که همونجا داشتن درست میکردن  و آش دوغی هم بود که مامان اینا خوردن و من هم البته شیر خودم رو خوردم  و یه نگاهم به آش دوغ مامان بودزبان  و کلی هم لباس محلی و گلیم و صنایع دستی بود لبخند بعد اون هم کلی پیاده روی کردیم  موقع برگشت هم دیدیم کلی چادرهای عشایری چیدن و همه توش با لباس محلی هستن و بعد یه گروه که آهنگ محلی میزدن با لباسای مخصوص

مامان هم طبق معمول کلی از من عکس انداخت  

بعد سروصدا خیلی زیاد شد و من هم که اصلا پلک نمیزدم و یه خورده ترسیده بودم  و مامان متوجه شد من ترسیدم و از بس پلک نمیزدم از چشمام اشک راه افتاده بود  سریع منو بغل کرد و از اونجا دور شدیم و من هم کم کم آروم شدم و شروع به خندیدن کردم که خیال مامان هم کلی راحت شد

 

البته کلا وقتی ما جایی میریم که جمعیت هم زیاد باشه قیافه مامان این شکلی میشه و گاهی هم این شکلی  آخه بعضی از طرفدارهای من  نیشخند  که از کنارم رد میشن یه هو محبتشون زیادی جوشش میکنه و ناگهان بدون هیچ اطلاعی من رو بوس میکنن یا میخوان بغلم کنن که مامان همیشه سعی میکنه خجالت نکشه خجالت و ازشون خواهش کنه منو بغل و بوس نکنن نگران ما کوچولوها میدونیم شما بزرگا ما نی نی ها رو خیلی دوست دارین و هروقت تو خیابونا و مغازه و پارک و ... ما ها رو میبینین ذوق میکنین  و میخواین لپ ما رو بکشین و بوسمون کنین ولی خوب آخه ما گناه داریم اگه یه وقت خدایی نکرده یکی از شما ها سرما خورده باشه یا دستاشو نشسته باشه استرساون وقت ما کوچولو ها خدایی نکرده مریض میشیم و مامان و بابا هامون کلی غصه میخورن اوه و مرسی که ما نی نی ها رو دوست دارین و ذوق میکنین ولی لطفا عکس انداختن با ماها و بوس کردن و لپ کشیدن ممنوع مژه 

راستی مامان دیروز دوربین برنداشته بود و عکس ها همه با دوربین خاله جون مامان بود پس هروقت عکس ها به دستمون برسه چند تا هم عکس مامان میزاره قلب

 

عکس های نمایشگاه:

عسل و هخامنشيان

عسلي و اسب

عسل و چادر عشاير

عسل و صنايع دستي

عسلي و آش دوغ اردبيل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

خاله هانيه
25 مهر 90 9:59
عسلي يه بار ما نيومديم ببين چقدر خوش گذروندينا. و جاي منو خالي کردين حسابيا.

ولي اشکال نداره منم با ماماني رفتيم خريد کلي خوش گذرونديم.

ان شا الله دفعه بعد با هم ميريم.

عکساتم زودتر بذار.


راستي معلومه ديروز حسابي بوست کردن مامان اينجوري نوشته.


آره خيلي خوب بودواقعا جاتون خالي بود کاش ميومدينX

راستش يه وقتايي خيلي سر اين قضيه حرص ميخورم فکر کنم زيادي حساس شدم هي سرم مياد


مریم مامان عسل
25 مهر 90 16:50
سلام عسلی. خوبی خاله جون؟ حسابی بهت خوش گذشته ها. خوش بحالت عزیزم. واسه این قضیه بوس منم از الان نگران عسلک هستم که هنوز به دنیا نیومده. آخه اطرافیانمون خیلی بچه دوستن و دیدم که چجوری بچه ها رو میچلونن و با حرص بوس میکنن. تازه بعضیا که سیبیل هم دارن! طفلی نی نی ها لپشون سرخ میشه!


سلام ممنون گلم. بايد خيلي مواظب بچه ها بود چون کمتر رعايت ميکنن من هر وقت ميرم بيزون اين مشکلات رو دارم که الان چي ميشه!!! بعضيا هم ميان ميگن خانوم يه دقيقه ميدي من بغلش کنم!!!!! ولي خوب نگران نباش عزيزم خدا خودش مراقب اين کوچولئ ها هست
خاله ی امیرعلی
26 مهر 90 14:47
خ.ش بحالت عسل بانو من عاشق صنایع دستیم ای جااااااااااااان
کلی دیدن کردی و خوش گذروندیا وروجک
ذوق داشتم عکسهای نازتو ببینم ولی حیف...
هزار هزار بوووووووووووس



مامان آناهل
29 مهر 90 13:25
ماشالله عجب عسلی هستی تو جیگر . همیشه شاد باشی. ممنون به ما سرزدی.
تینا
16 آبان 90 12:38
ماشالا خیلی نازی عسل خانوم


مرسي گلم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل بانو می باشد