عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

عسل بانو

عسل هفت ماهه

1390/7/4 9:31
نویسنده : مامان
593 بازدید
اشتراک گذاری

لبخند٣٠ شهریور من هفت ماهه شدم هورا کلی بزرگ شدم و کارای جدید یاد گرفتم مژه دیگه میتونم راحت بشینم و با اسباب بازی هام که دورمه بازی کنم و یه مدتی مشغول باشم لبخند تازه انتخاب هم میکنم مثلا از بعضی وسایلام خوشم نمیاد دست نمیزنم و بعضیاشونو که خیلی دوست دارم میخورم نیشخند جغجغه خیلی دوست دارم بغل به عروسک دارم که اسمشو گذاشتیم کله !!! اون رو هم خیلی دوست دارم مخصوصا صداشو زبان یه زرافه هم دارم که همیشه دمشو میخورم قهقهه به عروسک های نرمی هم که دست و پاشون تکون بخوره علاقمند هستم چشمک 

وقتی میشینم مامان دورم یه عالمه بالش میچینه تا احتمالا اگه سقوط آزاد کنم دردم نیاد چشمک وقتی هم خسته شم از نشستن دراز میکشم و غلت میزنم لبخند مرحله بعد که خسته بشم دیگه گریه میکنم تا مامان بیاد منو بغل کنه گریه یه وقتایی هم الکی گریه میکنم زبان آخه دوست دارم مامان یا بابا باهام بازی کنن و تا کنارم بشینن آروم میشم چشمک البته این ماجرا بیشتر مربوط به زمانهایی هست که با مامان خونه تنها هستیم و زود حوصلم سر میره و مامان اگه یه مدت طولانی بره دنبال کاراش من یه جیغ و داد حسابی راه میندازم تا بیاد و بازی کنیم بغلولی وقتی بابا باشه یا مهمون داشته باشیم یا مهمونی باشیم دیگه اصلا تنها نمیشم و تمام وقت در حال بازی هستم نیشخند

چند روزه یاد گرفتم سرمو بالا و پایین میکنم و مامان و بابا رو نگاه میکنم بعد اونها سرشون رو بالا و پایین میکنن و من هم تکرار میکنم و دوباره و سه باره و .....   ! و مامان هم خیلی خوشش میاد و میگه من خیلی با مزه میشم زبان 

از خوردنی ها بگم که شیر مامان رو از همه چی بیشتر دوست دارم و غذای اصلیمه قلب بعد اون عاشق سوپ هستم و خیلی دوست دارم بغل مامان بزرگ هم بیشتر اوقات زحمت میکشه و بسته های سوپی شامل یک تکه مرغ و هویج و جعفری تازه آماده و فریز میکنه و به مامان میده که مامان کارش کمتر باشه و فقط برای پختن هر روز یکی از اونارو داخل قابلمه بریزه  با یه کمی پیاز و سیب زمینی مژه و من هم نوش جان کنم لبخند دست همگی  درد نکنه قلب

فرنی هم دوست ندارم و مامان هم با هر تکنیکی که بلد هست درست میکنه و با کلی شوخی و شکلک و کلک به من میده که من هم به زور دو سه قاشق میخورم ابرو و دوست نداشته باشم فوت میکنم بیرون چشم برعکس سوپ که تا آخرش میخورم بغل

بستنی هم خیلی خیلی دوست دارم نیشخند موز و آلو و هلو هم دوست دارم لبخند

بیشتر وقتا دوست دارم بشینم و یا ایستاده باشم و یاد گرفتم خودمو بلند کنم و اگه زیرم بالش باشه بلند میشم و پیروزمندانه میشینم نیشخند یا وقتی دراز کشیدم مامان میگه ((عسلی مامان دستمو بگیر بلند شو)) و من هم دست مامان رو میگیرم و با کمک مامان خودمو بلند میکنم وبعد دوست دارم بایستم مژه 

تازه جایی هم بریم مامان یادم داره و هرکی بگه ((عسل دست بده )) من هم دست میدم قلب

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله هانيه
4 مهر 90 9:59
سلام عسلي.


ماشاالله به اينه همه شيرين کاري.


آفرين.





عزيزم از اين کاراي جديدت عکسم بذار.


ماشاالله


دست مامانم درد نکنه که خاطراتتو برات مينويسه.

اين گلم ماله مامان.






مرسي خاله جونم باشه به مامان ميگم عکس هم بزاره
مامان عسل: مرسي هانيه جون از گلها و منم ممنون به خاطر کمکهاي زيادي که به من تو اين مدت کردي




خاله ی امیرعلی
6 مهر 90 11:07
فداااااای این دخمل زرنگ و باهوش برم من
عسل بانو هفت ماهگیت مبارک(باتاخیر)
جوووووووووونمی نوش جونت عزیزکم خودت هلویی دیگه هلورو میخای چیکار


مرسي عزيزم




niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل بانو می باشد