عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

عسل بانو

لغت نامه عسل

1391/5/24 10:32
نویسنده : مامان
1,145 بازدید
اشتراک گذاری

من این روزا به غیر از این که کلی کارهای جدید یاد گرفتم ، کلی هم یاد گرفتم حرف بزنم و کلمه های جدید بگم که بعضیاشونو خیلی بانمک میگم چشمک:

بابا

مامان ( یه وقتا که خیلی خوابم میاد یا مامان کار داره و نمیتونه همش دوروبرم باشه باغلظت بیشتری مامان رو میگم و گاهی میگم مومان!نیشخند)

این چیه؟ (اینم از مشهورترین دیالوگ های منه که از ١ سالگی و جزو اولین کلمات!!!! که چه عرض کنم جمله هام بود زبان که گاهی در روز ٣٠ یا ٤٠ یا ٥٠ بار هم بیشتر میگم)

عَدَل ............ عسلزبان

دَ دَ ر  ................ گردش ( عاشق گردش رفتن و بیرون رفتنم)

هانی یا آنیه ............ اسم خاله جونم که خیلی دوسش دارم و هر روز اسمشو میگم و دوست دارم بریم پیش خاله ولی خوب هر روز که نمیشه! و هروقت هانی رو ببینم بدو بدو میرم بغلش و میگم آنی آنی هانی

دَرگ .......... منظورم برگ هست ولی فعلا درگ میگمزبان(عاشق گل ها و درخت ها و برگ ها هستم و هروقت بریم بیرون نشون میدم با انگشتم و با هیجان و صدای بلند میگم درگ)

آب

آپ ! .......... وقتی خیلی هیجان زده شم و هوس آپ بازی کنم و یا آپ دادن به گل ها

مامادِ

بابادِ

آدا ............ آقا زبان

اینا ............. اسم عمه جونم

بابا بدی (ب با ضمه!!!)

اَ یو .......... الو ( با یه ژستی هم ایو میگم خیلی دیدنیه حالا بعدا مامان عکس میزارهچشمک)

بات .................. باد مژه

بع بع ................ صدای بع بعی

هاپو ........... کلا صدای سگ و گربه

هاپاپ ............ وقتی پیشی ببینم

وییییزززززززززززز .................... زنبور

بله مژه با لهجه خودم یه جوری میگم نمیشه نوشت!!!

اَم

به به

اَ خ یا خیخ ............. یه چیزهایی که تمیز نیستن و نباید دست بزنم

با اشاره و اِه اِه گفتن هم همه منظورهام رو میرسونم زبان

بیشتر از اینا کلمه میگما، حالا مامان یادش بیاد میاد تند تند مینویسه.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مریم مامان عسل
24 مرداد 91 11:38
واااااااااااای چه همه کلمه بلدی بگی خاله جون!
با این فرهنگ لغت بلند و بالایی که داری میتونی یه زبان به اسم خودت پایه گذاری کنی عسلی!



niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل بانو می باشد