عسل جان به خانه خوش آمدی
امشب یعنی اولین شبی که من خونه اومدم یه جشن کوچولو خانوادگی با حضور مامان بزرگ ها و بابا بزرگ ها و خاله و دایی و عمو به مناسبت ورود من داشتیم و همه خیلی شاد و خوشحال بودند و بابا بزرگ یه کیک خوشگل خریده بود و شام هم مهمون بابابزرگ بودیم البته من که هنوز نی نی هستم و شیز مامان جونم بهترین شام برا منه
خلاصه بعد خوردن شام ، شب کیک رو بریدیم و کلی همه ذوق میکردن و مامان هم با وجود درد زیادی که هنوز به خاطر بخیه هاش داشت از ذوقش از جاش بلند شد و اومد کمی کنار مهمونها نشست و من هم تو بغلش بودم و کلی همه به من کادو دادند و عکس گرفتیم و فیلم انداختیم که دست همگی درد نکنه و انشاا.... سالهای سال سالم و شاد در کنار هم باشیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی