مسافرت های من وقتی تو دل مامان بودم
اولین سفری که ما رفتیم۱۰/۴/۸۹ به همدان بود و با مامان و بابا و بابابزرگ و خاله جون و دایی جون رفتیم اون موقع من خیلی کوچولو بودم و مامان هنوز مطمئن نبود که من وروجک تو دلشم ولی خیلی دوست داشت که اینطور باشه و این طور هم بود خیلی خوش گذشت و واقعا جای تماشایی بود و در دو روز که آنجا بودیم خیلی جاهی تاریخی و زیبایی دیدیم و قشنگ ترین اونها غارعلیصدر بود که بزرگترین غار آبی جهان هست و به قول مامان که میگه: ما باید تمام ایران را ببینیم تا همیشه یادمان باشد چه سرزمین با اصالتی داریم مامان یه عکس قشنگ به عنوان نمونه از غارعلیصدر میزاره
۸۹/۸/۲۵ هم با مامان و بابا رفتیم شمال. بابا هم حسابی مواظب بود و آروم رانندگی میکرد تا مامان خسته نشه و من هم اذیت نشم. خیلی سفرخوبی بود و خوش گذشت کلی هوای خوب خوردیم و کنار دریا قدم میزدیم و به دریای زیبا نگاه میکردیم. عصرها هم لب دریا مینشستیم و غروب پاییزی دریا رو نگاه میکردیم با موج های آرام دریا. امسال هوا زیاد سرد نیود و دریا آروم بود و بابا میگفت انشاا.... در سفر بعدی دیگه واقعا سه تایی (انشاا...) میایم شمال اینم یه عکس خوشگل دریا: