نشستن عسل
چند وقتيه دارم تلاش ميکنم بشينم هر وقت شير ميخوردم خودم رو بلند ميکردم يا در حالت خوابيده زياد دوست نداشتم باشم يه مدتيم بود که تو حالت نشسته خودم رو جلو ميدادم و دوست نداشتم به جايي تکيه بدم تا اينکه ديروز که با مامان و خاله و دخترخاله مامان رفتيم گردش همش تو کالسکه خودمو جلو مياوردمو و اصلا تکيه نميدادم بعد مامان من رو نشوند و من چند ثانيه اي راحت نشستم و کلي همگي ذوق کرديم
شب هم خودم دوست داشتم بشينم مامان و بابا هم منو نشوندن و من کلي هنرنمايي کردم و چند ثانيه اي نشستم و دوباره کلي ذوق کرديم
خوب من که گفته بودم دارم بزرگ ميشم ميخوام بخورم، بشينم، روروک سوار شم و.....
حالا که نشستم پس بهتره مثل مامان و بابا سريال هم تماشا کنم
عجب !!!!!!! خوب نشستم ديگه چرا اين مامان و بابا همش به من ميخندن
خوب اشکال نداره مامان و بابا هستن ديگه لابد دارن ذوق ميکنن بهتره من سريالمو ببينم
کاش حالا که دور هم نشستيم داريم سريال ميبينيم مامان از اون خوراکي هاي خوشمزه که خودشون ميخورن بياره با هم بخوريم خوب مگه من بزرگ نشدم ؟