عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

عسل بانو

واکسن چهارماهگي

1390/4/11 11:00
نویسنده : مامان
918 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه 2 تيرماه صبح زود مامان و بابا منو حاضرکردن که بريم بيرون لبخند من هم که ددري  و کلي ذوق زده شده بودم نیشخند خلاصه يهو ديدم از مرکز بهداشت سردرآورديم خنثی و اونجا قد و وزن منو گرفتن و چندتا سوال از مامان پرسيدن سوال بعد بيرون يه چند دقيقه اي منتظر شديم تا نوبتمان شد و صدامون کردن منتظر مامان هم خيلي نگران بود و ميترسيد مثل واکسن دو ماهگي خيلي بيتابي کنم نگران  خانومه يه قطره تو دهنم انداخت و بعد به بابا گفت پاهامو نگه داره استرستا اينجا من خوشحال و خندون بودم مژه بعد که آمپول رو اون خانوم به پام زد جيغ و داد و گريه مفصلي راه انداختم گریه و مامان و بابا هم خودشون حالشون از من بدتر بود نگران ولي يه چنددقيقه بعد حالم بهتر شد و تو ماشين خوابم برد خمیازه خونه که رسيديم بيدارشدم و کلي حالم خوب بود و آقون آقون ميکردم و ميخنديدم لبخند خداروشکر اين دفعه مثل واکسن دو ماهگي خيلي بيقراري نکردم و فقط 1 ساعت سر ظهر بيتابي و گريه کردم گریه و بعد هم تا شب کمي تب داشتم ابرو که مامان هر 4 ساعت استامينوفن داد و کمپرس آب گرم همون اول رو پام گذاشت و خلاصه تا شب خداروشکر حالم خوب شد مژه

عسل بعد واکسن هنوز تب وبيتابي ها شروع نشده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان مارال
11 تیر 90 16:14
سلام گل شما خیلی نازه
خاله هانيه
14 تیر 90 16:51
enshaallah hamishe labet khandoon bashe.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل بانو می باشد