ابلاغ خبر ورود من
امروز عصر ۲۹/۴/۸۹ من و مامان رفتیم خونه مامان بزرگ اینا و مامان این خبر خوش را به مامان بزرگ و خاله داد و اونا طفلکا انقدر ذوق کرده بودن که نمیدونستن گریه کنن (البته از خوشحالی) یا بخندن و اولش باورشون نمیشد و فکر میکردن مامان داره باهاشون شوخی میکنه! و خلاصه مامان بزرگ و خاله جون اولین کسایی بودن که خبر ورود من براشون ابلاغ شد وقرار شد به بابابزرگ و دایی جون هم بگیم که اونا هم کلی ذوق کردن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی