بالا ..... مایین!
بیرون که بریم تا پله میبینم با خوشحالی داد میزنم بالا بالا مخصوصا پله برقی مخصوصا وقتی میریم خرید و یه پله برقی اونجا هست که من خیلی دوسش دارم و میدونم کجاست از دور شروع میکنم به بالا گفتن! مامان هم برا این که من ذوق کنم من رو سوار میکنه از همون سمت که بالا میریم از سمت دیگه پله برقی دوباره پایین میایم!!! (یعنی نمیریم اون دست خیابونا همون سمت! دیگه دوست دارم کاریش نمیشه کرد)تازه تازگیا چون خیلی بزرگ شدم دست مامان رو ول میکنم و دوست دارم تنهایی پله ها رو برم بالا تازه موقع راه رفتن هم یه وقتا دوست دارم تنهایی بدون این که دست مامان رو بگیرم راه برم یه قسمت کوچمون هم پله داره اصلا امکان نداره وقتی پیاده ایم ما از سمت دیگه بریم حتما باید از پله ها بریم !
موقع بازی هم توپ میارم برا بازی و میندازم بالا میگم : بالا رو تخت و مبل هم میرم و میگم : بالا وقتی هم بابا با من بازی میکنه بهش میگم: بالا یعنی من و ببره بالا. اون روز موقع توپ بازی با مامان توپ رو مینداختم به مامان، مامان هم مینداخت به من . خلاصه کلی بازی خوبیه. بعد هم به مامان میگفتم بالا. مامان هم گفت: ببین عسل وقتی توپ میره هوا میشه بالا، بعد که میاد زمین میشه پایین منم با دقت گوش کردم بعد توپ رو انداختم و گفتم: بالا ...... مایین ، بالا .......... مایین ، بالا و ............ خلاصه یه کلمه جدید هم دیروز یاد گرفتم
اصلا برا همین بالا رفتن عاشق مسواک زدن هم شدم و یه چهارپایه کوچولو تو حمام دارم که در روز چند بار دلم هواشو میکنه که برم بالاش و مسواک رو مامان بده دستم و منم مسواک کنم . مامان هم میگه: آفرین دخترم همیشه مسواگ زدن رو دوست داشته باش