عسل و تماشای تلویزیون
اول از همه بگم که من عاشق کارتون بع بعی ها هستم! هر وقت هوس کارتون دیدن بکنم بدو بدو میرم جلو تلویزیون و میگم بع بع هیچ برنامه ای رو انقدر دوست ندارم البته این کارتون رو مامان و بابا هم دوست دارن و با هم میبینیم ولی من رو اگه بزارن ١٠٠ بار هم ببینم سیر نمیشم تازه تمام قسمت هاش رو مو به مو حفظ شدم و جلوتر اجرا میکنم مثلا یه قسمتش رو که خیلی دوست دارم و مامان هم فیلمم رو گرفته اونجاس که آخا و پیشی (گربه و آقا) نانای میکنن و من زودتر پامیشم و دقیقا کار اونا رو اجرا میکنم بابا هم خوشش میاد و گاهی با من بازی میکنه و با هم این بخش کارتون رو اجرا میکنیم از وقتی دیدم بابا علاقه منده هر وقت به این قسمت کارتون میرسه بلند میشم و دست بابا رو میگیرم و میارم جلو تلویزیون و کلی ذوق میکنم (البته شب ها که بابا خونس ) . جا های دیگه رو هم حفظ شدم و جلو جلو میگم یا اجرا میکنم البته مامان میگه نباید زیاد تلویزیون ببینم برا بچه ها خوب نیست و یه وقتایی تلویزیون نگاه میکنم . تازه نیم ساعت بیشتر هم خودم حوصلم نمیشه و فوری پامیشم میدوم دنبال کارهای مهم ترم و به قول مامان شلوغ کاریام
جلو تلویزیون هم دوست دارم راحت بشینم برا همین فیگورها و مدلهای جالبی دارم که مامان عکس انداخته و بعدا میزاره فعلا یکی از فیگورهام که جديدا اختراع کردم اينه :
فقط نميدونم چرا مامان وقتي من جاي به اين راحتي نشستم شروع ميکنه به خنديدن مامان: