سیزده بدر سال 91
روز ١٣ فروردین هم رفتیم ١٣ به در این دومین ١٣ به در من بود و کلی بهم خوش گذشت مامانی هم مثل هرسال ناهار درست کرده بود و رفتیم پارک محل خودمون و کلی خوردیم بعد هم نشستیم و صحبت کردیم و من هم خوابم میومد و خوابیدم چه کیفی داد خوابیدن تو فضای باز عصر هم که پاشدم اول یه کمی خوردم و بعد که انرژی گرفتم شروع به شلوغ کاری کردم و البته کلی شیرین کاری بعد هم کمی در پارک قدم زدیم و من هم یه کمی وسابل بازی البته با کمک مامان و خاله سوار شدم و کلی هم نی نی اونجا بود که من خیلی دوسشون داشتم و نازشون میکردم و البته اکثرا از من بزرگتر بودن بعد هم سبزه گره زدیم و بستنی خوردیم و اومدیم خونه از فردا صبح هم بابا باید بره سرکار
به به از اون ساندویچ یکی هم به من بدین با جمله معروف خودم:
(( اُ خ)) يعني ميخوام
به به عجب خوشمزه البته غذاي من مخصوص تره و خيلي خوشمزه تر
عصر هم بعد پياده روي کمي سرسره و تاب سوار شدم
عسل: اين چيه؟؟؟
عسل: عجب توت فرنگي بزرگي!