عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

عسل بانو

اسفند ۹۳

  چند تا عکس از روزهای آخر سال و حال و هوای شب عید در اسفند ۹۳ این سبزه رو با مامان سبز کردیم : ...
5 بهمن 1394

بهمن ۹۳ و تولد ۴ سالگی عسل خانوم با تم باب اسفنجی

۳۰ بهمن ۹۳ من ۴ ساله شدم و کلی بزرگ شدم و خانوم عسل خانوم تولد ۴ سالگی مبارک  ​ از اونجایی که خیلی خیلی کارتون باب اسفنجی دوست دارم تولد باب اسفنجی گرفتیم و خلاصه کلی خوش گذشت و تولد مبارک خوندیم و شمع فوت کردیم و کادوهای خوشگل گرفتم که دست همه درد نکنه      چند تا عکس از تولدم :    ​     ​بازی با کادو هام ​چند تا عکس هم از تزیینات تولدم : ​کیک تولد : ریسه تولد با عکسهای تولدهای ۱ و ۲و ۳ سالگیم ​شام ( لازانیا و کتلت و همبرگر مخصوص باب اس...
19 آبان 1394

بهمن ۹۳

  چند روزی هم تو هوای سرد بهمن رفتیم انزلی . منم همش دوست داشتم برم تو دریا و کلی مامان و بابا زحمت کشیدن تا من رو متقاعد کنن که الان نمیشه رفت تو دریا چون هم سرده و هم خطرناک. خلاصه به همون شن بازی راضی شدم و هر موجی که میومد همش دوست داشتم دست بزنم به آب. خلاصه که کلی شیطونی کردم دیگه از نوع عسلی چند عکس از سفر شمال :     ​موقع برگشتن هم همش میگفتم من باید یک حلزون با خودم بیارم خونه. مامان هم میگقت نمیشه و اونا تو این هوا زندگی میکنن. خلاصه کلی چونه زدیم با مامان و من بعدش انقدر مشغول بازی شدم که یادم رفت بردارم. تو راه یادم افتاد و کلی ناراحت شدم. ...
19 آبان 1394

سفر به مشهد مقدس

زمستان ۹۳ امام رضا ما رو طلبید و رفتیم مشهد  بسیار سفر خوب و خاطره انگیزی بود و من خیلی دوست داشتم و بهمون خوش گذشت  مرسی از بابایی که من و مامان رو  به این سفر خیلی خوب مهمون کرد  خیلی دوست داشتیم بابا هم بیاد و خود بابا هم خیلی دوست داشت ولی خب کارش زیاد بود و نشد همراهمون بیاد ان شالا دفعه بعد امام رضا همگیمون رو دعوت کنه   ...
12 آبان 1394

رفتن به تئاتر

یک روز هم تو زمستون ۹۳ رفتیم تئاتر . هانیه این تئاتر رو بیدا کرده بود و به مامان گفت میخوای رزرو کنم و عسل رو ببریم؟ و این شد که رفتیم و خیلی خیلی دوست داشتم و تا الان هم این نمایش رو دوست دارم و تو خونه با مامان و گاهی بابام و عروسکام اجرا میکنم و مرسی از هانیه که ما رو مهمون کرد و روز خوب و به یاد موندنی برامون شد آخر نمایش هم رفتیم رو سن و با بازیگراش کلی عکس انداختیم. البته من تنها نرفتم و با هانیه رفتم و مامان هم کلی عکس انداخت   ...
12 آبان 1394

زمستان ۹۳

بام تهران و کوهنوردی   نقاشی نقاشی   آقای مجری و کلاه قرمزی اینا   یه روز هم بابا ماموریت بود و شب که برگشت سوغاتی برام ست هلوکیتی خریده بود که کلی ذوق کردم   زمستونه 93برف خیلی کم اومد و دلم خب برف بازی میخواست ما هم رفتیم خارج شهر تا برف بلکه باشه و برف بازی کنیم   من و آقای مجری و کلاه قرمزی اینا دوباره ...
23 شهريور 1394

باییز ۹۳

سلام بعد یک تاخیر نسبتا طولانی اومدیم مامانم سعی میکنه خاطرات این مدت رو که ننوشته خلاصه و مفید و به روایت تصویر بزاره و بنویسه      من در بارک مورد علاقه ام بارک سایه ( ساعی )   ​ نزدیک کریسمس و منظره های خوشگل درخت کاج و برف و چیزهای دکوری رنگ و وارنگی   ​ یک روز صبح بیدار شدم از خواب و به مامان گفتم : من دوست دارم موهام چتری باشه الا و بلا   خب مامان هم کم نزاشت و گریمم کرد و مثلا چتری دارم   ​ یک روز سرد تو بارک ملت   ​اینجا هم یک تولد کوچولو موچولو سوربرایزی واسه بابا گرفتیم نزدیک اومدن بابا قایم شدم و چراغ ...
23 شهريور 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل بانو می باشد